معنی ضابطه فهرست معنی ضابطه در لغتنامه دهخدا مترادف ضابطه معنی ضابطه در لغتنامه دهخدا معنی کلمه ضابطه ب ِ طَ ع ص ، اِ تأنیث ضابط، نگاهدارنده هر شیئی را بحد خودش ، و مستعمل بمعنی قاعده و دستور، غیاث اللغات آنندراج ، قاعده، دستور و امور مملکت و مصالح بر همان طریقه و ضابطه مجری و ممضی، جامع التواریخ رشیدی صاحب کشاف اصطلاحات الفنون آرد ضابطة، حکمی است کلی که منطبق باشد با جزئیات، وفرق بین ضابطه و قاعده آن است که قاعده را فروعی ازابواب مختلفه است و ضابطه را جز از یک باب فقط، فروعی نباشد، هکذا فی فن الثانی من الاشباه و النظائر
آخرین مطالب
آخرین جستجو ها